شعر:کشیدورفت
دل سروده های مسیحا:
گلبن عشق
با یک نگاه سینه به آتش کشید و رفت
خاکستر وجود مرا هم ندید و رفت
چون بیدِ دست باد شدم بعد از آن نگاه
یعنی که رعشه های تنم شد شدید و رفت
مثل عقاب چشم به من دوخت لحظه ای
وقتی که شد اسیر، دلِ من پرید و رفت
شاد از شکست من پرِ خونین خویش را
بگشود و کرد امید مرا نا امید و رفت
حاصل چه داشت دیدن او غیرِ اشک و آه
با حسرتی که در دلم آمد پدید و رفت
افسوس جای گلبُن عشقش به سینه ام
خاری به جای ماند که جان را گَزید و رفت
با نام عشق آمد و وقتی خبر شدم
غم نامه ای نوشت به دفتر، جدید و رفت
#مسیح_اسدی_پویا_مسیحا_
آدرس کانال 👇👇👇👇
@masih_asadipouya
باسلام و ادب گرامی دوست شاعرم!
زیبا و شیوا غزلی دلنشین خوانده و محظوظ شدیم
باشید و بسرایید زیبایی ها را
با احترام